سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

او، رسول عشق و شمشیر بود. و پیامبر مهربانی ها.... - مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

دانشجوی دانشگاه المهدی (عج)
مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

او، رسول عشق و شمشیر بود. و پیامبر مهربانی ها....

بسم الله الرحمن الرحیم

او، رسول عشق و شمشیر بود. و پیامبر مهربانی ها....

دیرگاهی دور_درتهاجم تاریکی و ترس و تنهایی-در طرح لبهای خاک، رنگ خاموشی بود.

چشم ، چشم را نمی دید.و لب، از لب بازنمی شد...

و زنده به گوری، نا اشنایی، غم و غریبی،حکایت آشنای زمین بود.

که به یکباره،کاینات کلمات،تَرَک برداشت.باران روشن "وحی"، درجبل النور ،درغارحرا بردامان دل رسول عزیز(ص)، فرو بارید، و در اغوش شوربرانگیز"بعثت"، قرآن به دنیا آمد:

"اقرا باسم ربک الذی خلق...الذی علم بالقلم،علم الانسان مالم یعلم."

بخوان،به نام پروردگارت که بیافرید...همان خدایی که،به وسیله قلم،آموزش داد.به آدمی،آن چه راکه نمی دانست،بیاموخت.

که از همان نخست،سخن از"خواندن"است و"آفرینش" است و"قلم"است و"اموزش"!...

و این یعنی:آب پاکی، بردست های عالم و آدم!

از اول، حرف اخر را می زند.آب پاکی را،بر دستهای خاک می ریزد.

تاهمه بدانند، که بدون "خواندن"و"قلم" و "آموزش" ، نمی شود سر از"آفرینش" در اورد.نمی شود به خدا رسید...

آن هم خواندن بی دلیل و بی جهت، معلوم نیست، ازکجا سر در بیاورد!...

وچنین بودکه قصه غریب بعثت، اغاز گرفت:

قصه شیرین برانگیختگی و انگیزش،

قصه ارتباط خاک با خدا!...

دیده های دل، و آیینه های اندیشه-تنگاتنگ و بال در بال-هریک، از زاویه ای دیگر، فرا راه او، سمتی و جانبی رامی نگرند.تصویری می سازند، و صورتی می نوازند...اورا در میان گرفته، و خود درگرداگرد موازنه معراجی ملکوت، ترنمی برلبان فطرت، و نمی برچشمان غیرت می اورند...واین است که واژه ها، وزن می گیرند، و وزن ها، بال، و بال ها، سمت، و سمت ها، شور و شعر و تکان و تکامل...

و این، همان رسول خاکی ست، که عین بندگان می نشست، و بر روی زمین، غذا می خورد.پارگی کفش خویش را به دست خویش می دوخت.لباسش را وصله می زد، بر مرکب برهنه یی سوار می شد ، و پشت سرخود، شخص دیگری را، هم ، سوارمی کرد. و ازهمه مردم دنیا، تکیده تر و گرسنه تر بود...

دنیا و آخرت را، یکی می ساخت.و منطق بلیغ او، چنین بود:

اعمل لدنیاک کانک تعیش ابدا، واعمل لاخرتک کانک تموت غداً.

چنان برای دنیای –خویش –فعالانه-عمل کن که گویی تا ابد زنده خواهی بود، وچنان در اندیشه آخرت و آبادی قیامت خویش باش که انگار، همین فردا، خواهی مرد!

او، رسول عشق و شمشیر بود. و پیامبر مهربانی ها....

چنان غم مردم را می خورد، که آتش می گرفت.

گمراهی و بی دینی مردم، دلش راپاره می کرد:

لعلک باخع نفسک الا یکونوا مومنین.

شاید، از این که ایمان نمی آورند، خودرا هلاک سازی.

اما در برابر کفار، خویشتن نیز، در نبردها شرکت می جست، و قاطعانه و بی درنگ، شمشیر می زد، و بهشت را در سایه شمشیر، تماشا می کرد!

دنیا گریزی او، نیز برای دوری ازخطر دنیا بود، و نه مجوزی برای تن اسایی و سستی:

" لکل مذهب رهبانیة، و رهبانیة هذا المذهب الجهاد".

هر مذهبی را، رهبانیتی است.

و رهبانیت این مذهب"جهاد" است!

یعنی:دنیا و روزگار شیرین را، بازنهادن

هستی و جان خویش را برداشتن و بر سر دست گرفتن،

و برای پیشبرد باور و مذهب خویش، به پیش تاختن.

در میانه خویش، عاشقی کردن، و مهربانانه، بلاگردان یاران شدن

و با خصم ستیزه جوی، با صلابت و نستوه و سختگیر، رویارویی کردن.

و این همه، یعنی"عشق" و ""شمشیر"را در یک بستر آوردن:

محمد رسول الله، والذین معه اَشِدّاء ُ علی الکفاررُحماءُ بینهم....

محمد(ص)-پیام آور خدا-و کسانی که با او هستند، برکافران سختگیرند،

و با یکدیگر مهربان!...

مبعث پیامبر آور نور و رحمت حضرت محمد مصطفی(ص)

بر آقا امام زمان عج و مقام معظم رهبری و همه رهروان پیامبر و خاندان مطهرش مبارک باد.

الهم عجل لولیک الفرج

 

 

 




تاریخ : شنبه 88/1/1 | 12:0 صبح | نویسنده : دانشجوی دانشگاه المهدی (عج) | نظر
.: Weblog Themes By Slide Skin:.