سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

هیچ وقت برای آسمونی شدن دیرنیست... - مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

دانشجوی دانشگاه المهدی (عج)
مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

هیچ وقت برای آسمونی شدن دیرنیست...

به نام خالق یکتای بی همتا

«فرارسیدن سالروزآسمانی شدن محدث بزرگ سیدالکریم حضرت عبدالعظیم حسنی وشهادت حضرت حمزه عموی بزرگوار پیامبر گرامی اسلام راتسلیت عرض می نمایم.»
وهنگامی که پدرمان حضرت آدم ابوالبشر به همراه حضرت حوا وباوسوسه شیطان ازمیوه ممنوعه خورد
وخواست راهی زمین شود بسیارگریست!می دانی چرا؟چون می دانست به زمین رفتن و زمینی شدن واسیر عشقهای کاذب زمینی شدن همان و دورشدن از عرش اعلی و عشق پاک آسمونی همان!
واینگونه بودکه حتی با آمدن به زمین سالها حسرت خورد و برای آسمونی شدن دوباره گریست....
اما خداپاسخ گریه های اوراداد آن هنگام که احساس تنهایی و غربت میکرد و خدارابا اسماء الحسنی و به پنج تن آل عبا قسم داد وخداوند به پاس توبه او و توسل به اهلبیت علیه السلام مژده فرزندانی پاک و مطهرراکه ازقبل به اوداده بود نوید داد.وراز نهفته و ناگفته زمین و زمینیان و شادی و غم و هجران و مظلومیت اهلبیت وخاندان مطهرش را برایش شرح داد.وبازهم آدم گریست براین بزرگواری خداوند واینکه چه کرده است و چه می کنند با این مخلوق برگزیده خدا!! و اگرتونیز خودرابه جای حضرت آدم حس کنی مطمئن باش که سالهاباید برای این سردرگمی گریه کنی. و بازخداوند اورانوید زندگی سالم ومفید درزمین داد که با آداب و رسوم و رفتارخوب ونیکو به همراه فرزندانش شکرگزار نعمتهای بی نهایتش شود وبداند که روزی به نزد رب بزرگوارش بازخواهد گشت و آسمانی خواهد شد...
آری درهای آسمان همیشه بازاست و هیچ وقت برای آسمونی شدن دیرنیست...
واما ...حکایت من حکایت عجیبی است.... تشرف به مسجد مقدس جمکران ودیدن یک خواب ودیدن روی یار ...نوید های آمدن و بدست آوردن و درنهایت آسمونی شدن........قدم نهادن درجاده پرفرازونشیب روزگار... وسرانجام آمدن دوست وبحث دوستی و حرف و حدیث دلدادگی و شرح غم هجران یار...
میدانی ای فرزند ادم !مدتی است درگیر یک آدم زمینی شده ام.. آدمی که سالهاپیش ازآمدنش باخبربودم..آدمی که به جای 2 پا.. بالهایی دارد برای پرواز...پادارد البته !! اما به چه کار میآیند وقتی بال هست؟؟؟ومن حیرانم ازاینکه پاهای من چسبیده به زمین است و او ....
واکنون موضوع اینست:دوست داشتن یا... دوست نداشتن!!
دوست داشتن زمینی یا دوست داشتن آسمانی؟؟!!!
چرا فکرمیکنم اگر تو زمینی رادوست داشته باشم از عشق تو به خدا میرسم .. عشق زمینی مقدمه عشق آسمونی؟؟؟!!
شاید هم بشود!! الله اعلم!
...
حال مانده ام که مگرتوازمیوه ممنوعه خورده ای که چنین گریانی؟!
گناه تو به جز انتظارو دوست داشتن چیست؟اما چرا باید فرزند حضرت آدم به جرم دوست داشتن دلت رابشکند؟ آخرمگر نوید آمدنش را به من نداده است؟پس چرا بامن اینگونه است؟

خیلی دلم می خواهدبه جایی بروم برای عقده گشایی که بهشت ایران است و حلال مشکلات

همیشگی ام.
پس برایم دعاکن زودتربه زیارت حضرت عشق مشرف بشم.
اینبارتوراازحضرت ثامن الحج مولای عزیزم طلب می کنم و جوابم رامی دهد ومطمئنم که می آیی.اما قبل ازآن به زیارت خواهرش می روم که خیلی دوستش داشت.وسلام بانو رابه برادرش می رسانم تا دعایم زودترمستجاب شود.

در گوشه‌ای ز صحن تو قلبم نشسته است

دل طوقِ الفتی به ضریحِ تو بسته است

چون ذرّه بر ضریحِ تو ای روح آفتاب

ما را قبول کن که دلِ ما شکسته است

سپاس خدایی را که تا صدایش میکنم پاسخم میگوید..
اگر چه وقتی او مرا صدا میزند من کاهلی میکنم!!

سپاس خدایی را که غیر او را نمیخوانم و اگر هم بخواهم پاسخی نمیشنوم

و به غیر او دل نمیبندم که اگر هم ببندم دلم را میشکند و پشتم را خالی میکند.... 

 




تاریخ : چهارشنبه 87/7/24 | 4:26 صبح | نویسنده : دانشجوی دانشگاه المهدی (عج) | نظر
.: Weblog Themes By Slide Skin:.