سفارش تبلیغ
صبا ویژن

مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

اشعاروپیامکهای تاسوعاوعاشورا - مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

دانشجوی دانشگاه المهدی (عج)
مکاشفه گاه نوشتهای دانشجوی دانشگاه المهدی عج

اشعاروپیامکهای تاسوعاوعاشورا

بنام خدا

فرارسیدن عاشورای حسینی سالروزشهادت حضرت امام حسین علیه السلام

 و72یاروفادارش درکربلا به شما شیعیان ومسلمانان جهان تسلیت عرض می نمایم.

اشعاروپیامکهای تاسوعاوعاشورا

 

خیل دشمن، که تو را سنگ زدند
با لگد بر بدنت چنگ زدند

روی تل بودم و من می دیدم
انس و شمر و سنان، آه ، هماهنگ زدند

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

اول نماز حسین (ع)…
بعد عزای حسین (ع) …

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

امان از ماجرای پیکر او
امان از سرگذشت حنجر او

تنی ماند و سری بر نیزه ها رفت
بماند قصه ی انگشتر او

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

گر نخیزی تو زجا ، کار حسین سخت تر است
نگران حرمم ، آبرویم در خطر است

قامت خم شده را هر که ببیند گوید
بی علمدار شده ، دست حسین بر کمر است

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

می گویند:
بچه ها تازه در سه سالگی می فهمند
بدن از دو قسمت " سَر " و " تَن " تشکیل شده

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

خیلی گران تمام شد این آب خواستن
یک مشک از قبیله ی ما یک عمو گرفت

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

باد ها عطر خوش پیرهنش را بردند
سوختند و خبر سوختنش را بردند

نیزه ها بر عطشش قهقهه سر می دادند
زخم ها لاله ی باغ بدنش را بردند

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

دارد امشب کربلا حالی عجیب
 دختری گریان و طفلی بی شکیب

هر چه باشد شور تنها امشب است
 آخرین شام حسین و زینب است

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

فریاد حسین را شنیدیم همه
از کوفه به سوی او دویدیم همه

رفتیم به کربلا ولی برگشتیم
از شمر امان نامه خریدیم همه

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

ای که نامت جان به عیسی می دهد
قتلگاهت بوی زهرا می دهد

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

چشمان زمین دوباره تر خواهد شد
ماه از سر شب بدون سر خواهد شد

تاریخ دوباره به خودش می لرزد
شق القمری بزرگتر خواهد شد

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

کی دیده ای یک زنبق هفتاد و یک برگ
بالای نی شیرین زبانی کرده باشد

ای گل ! نبینم نشنوم دست پلیدی
لب هایتان را خیزرانی کرده باشد

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

تا هست جهان شور محرم باقیست
این جلوه ی جان در همه عالم باقیست

از ناله ی نینوای یاران حسین
همواره به لب زمزمه ی غم باقیست

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

بسیار گریست تا که بی تاب شد آب
خون ریخت ز دیدگان، خوناب شد آب

از شدت تشنه کامی ات ای سقا
آن روز ز شرم روی تو، آب شد آب

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

آی مردم پسر فاطمه یاری می‌خواست
فقط از آن همه یک پاسخ آری می‌خواست

چه بگویم به شما هست زبانم قاصر
دشت لبریز شد از جمله هل من ناصر

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

ما، یک پیاله ایم، که لبریز باده ایم
این یک پیاله را، به ملک هم نداده ایم

با هر سلام صبح، به آقاى بى کفن
انگار روبروی حرم ایستاده ایم

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

این سرو که در میان خون می‌بینید
هفتاد و دو داغ دیده اما برپاست

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

کربلا قلب زمین است و عاشورا قلب زمان
و راههای آسمان از اینجا آغاز می شود

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

ذوالجناح از چه رنگت باختی
جان زیـنـب را کجا انداختی

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

زحمت تو در حقیقت سربلندی همه ست
تو شدی نیـزه نشین اما سـرِ ما شد بلند

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

قتلگه دریایِ خون شد …
شمر با خنجر بُرون شد …

نَه نَه …
شمر با یک سر بُرون شد …

-=-=-=-=-=-=-=-=-=-

حالا که غیر از چشم های تر نداری
تنهای تنها ماندی و یاور نداری

بگذار تا زینب لباس رزم پوشد
تا که نگوید دشمنت لشگر نداری

منبع: شبکه بلوتوث ایران




تاریخ : یکشنبه 91/9/5 | 8:29 عصر | نویسنده : دانشجوی دانشگاه المهدی (عج) | نظر
.: Weblog Themes By Slide Skin:.