بنام خدا
سلام برمهدی فاطمه عج
سالروزشهادت مظلومانه بانوی عصمت و عفاف، یاس بوستان رسول، همسر شیرخدا ، حضرت زهرای بتول سلاماللهعلیها ، بر فرزند گرامی ایشان حضرت حجت (عج) و تمام شیعیان جهان وملت ایران تسلیت باد
.
صلوات بر فاطمه (سلاماللهعلیها
)رسول خدا (صلّی الله علیه وآله):
یا فاطِمَةُ! مَنْ صَلَّى عَلَیْکِ غَفَرَ اللهُ لَهُ وألْحَقَهُ بِی حَیْثُ کُنْتُ مِنَ الْجَنَّةِ.
ای فاطمه! هر که بر تو درود فرستد، خداوند او را بیامرزد و هر جای بهشت باشم او را به من ملحق کند.
O F?timah, if someone utters Salaw?t upon you, God will forgive him and lead him to my position in paradise.
بحار الأنوار، ج 43، ص 55
بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
ادامه مبحث عصرظهور
از این روایت چند نکته استفاده میشود:
اول: مطالب و محتوای این روایت متواتر اجمالی است یعنی آنچه در این روایت آمده و محتوای اصلی آن را تشکیل میدهد توسط جمعی از اصحاب پیامبرخدا(ص) نقل و با سندهای مختلف به دست ما رسیده، به طوری که معلوم میشود محتوای این حدیث توسط رسول خدا(ص) بیان شده است و مهمترین مطالب آن عبارت است از:
الف: خبر دادن پیامبر اسلام(ص) به مظلومیت اهل بیت(ع) بعد از خودش.
ب: اینکه تنها گروهی که حق آنان را استیفاء میکنند کسانی هستند که از مشرق بپا خاسته و مقدمات حکومت جهانی حضرت مهدی(عج) را مهیا مینمایند.
ج: در پی به قدرت رسیدن همین افراد، امام(عج) ظهور میکند و آنان درفش خود را تسلیم حضرت مینمایند و سرانجام خداوند بوسیل? وجود مقدس او اسلام را به جهانیان معرفی و زمین را پر از عدل و داد میکند.
دوم: مراد از اینکه گروهی از مشرق با درفشهای سیاه خروج میکنند، ایرانیاناند، این مسأله مورد توافق همه صحابهای است که این روایت و مشابه آن را نقل کردهاند و نزد تابعین نیز که روایت را از صحابه دریافت نمودهاند، همین نظر وجود دارد.
همچنین تمام مؤلفان بعدی، در خلال قرنها بر این مسأله اتفاق نظر دارند، بگونهای که ماجرای خروج صاحبان پرچمهای سیاه در نزد آنان، امری کاملا روشن و ثابت بوده است، دلیل این ماجرا آن است که هیچ یک از راویان ودانشمندان نگفتهاند که ممکن است این گروه مثلا اهل ترکیه و یا هند یا جای دیگری غیر از ایران باشند. بلکه عدهای از راویان و مؤلفان تصریح کردهاند که آنان ایرانیانند، حتی نام خراسانیها در برخی احادیث به چشم میخورد، چنانچه در روایتِ مربوط به درفشهای خراسان خواهد آمد.
سوم: نهضت مذکور با نوعی مخالفت جهانی و جنگ روبرو خواهد شد و در ابتدا علیه حاکمِ خودِ آنان، صورت خواهد گرفت اما نزدیک ظهور تبدیل به قیامی فراگیر خواهد شد.
چهارم: بر هر فرد مسلمان معاصر آنان واجب است که به یاری آنان برخیزد هر چند که در شرایط دشواری به سر برد، حتی اگر لازم باشد که برای یاری آنان روی یخ و برف حرکت نماید.
پنجم: این روایت از آینده و غیب خبر میدهد و یکی از معجزات نبوت نبی اکرم(ص) است، زیرا آنچه آن بزرگوار از مظلومیت اهل بیت(ع) و آوارگی و پراکندگی آنان در چهار گوش? جهان اطلاع داده، در طول قرون گذشته محقق شده است تا جایی که ما خاندانی را در طول تاریخ و در سطح جهان سراغ نداریم که مانند اهل بیت پیامبر(ص) و فرزندان حضرت علی(ع) و فاطمه(س) با تبعید و آوارگی مواجه شده باشند.
علاوه بر این مطالب، عبارتهای موجود در روایت، اوصاف دقیقی از نهضت و قیام ایرانیان را در بر دارد، از این رو بخشهایی از آن را مورد ارزیابی قرار میدهیم. به نظر من این روایت با حدیثی که قبلا از پیامبر(ص) نقل شد، ارتباط دارد.
به عبارتهای امام باقر(ع) دقت کنید:
«گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج کردهاند» از این جمله میتوان فهمید که این قیام، از وعدههای حتمی خداوند متعال است و این مفهوم همان جملهای است که پیامبر(ص) و امامان(ع) چنین تعبیر کردند «گویا آن را میبینم» و یا «آن مساله محقق شده» اینگونه کلمات دلالت بر حتمی بودن و روشن بودن مساله در ذهن شریف آنان به شکل حتمی دارد، گویا که آن ماجرا را میبینند بلکه میتوان گفت دلالت بر دیدن آنان با بصیرت ویژهای دارد که خداوند به آنان عنایت فرموده و متناسب با مقام پیامبر(ص) و مقام اهل بیت آن حضرت است.
همچنین میتوان از این روایت فهمید که نهضت ایرانیان از طریق انقلاب است، زیرا مفهوم عبارت «خروج کردهاند» نیز همین است. به عبارت امام توجه کنید:
«طالب حقاند اما آنها را اجابت نکنند، مجددا بر خواستههایشان تاکید دارند، اما مخالفان نپذیرند، وقتی چنین شود شمشیرها را به دوش کشیده، در مقابل دشمن بایستند، آنگاه پاسخ مثبت گیرند ولی این بار خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند و آن را جز به صاحبتان تحویل ندهند».
این پافشاری در حقجویی ایرانیان تداوم مییابد، آنها از دشمنان خود «طالب حقاند» یعنی از ابر قدرتها میخواهند که در شئون زندگی آنان دخالت ننموده و دست از این مردم بردارند تا دارای استقلال باشند ... اما به آنان اعتنا نمیکنند، تا مجبور به گرفتن سلاح شوند. ایرانیان در این نبردها به پیروزی میرسند، دشمنان خواست? اولیه آنها را میپذیرند اما دیگر دیر شده و شرایط دگرگون گشته و ایرانیان زیر بار آن نمیروند، پس از آن، انقلاب جدید مردم آغاز میگردد «تا اینکه قیام کنند» انقلابی که متصل به ظهور حضرت میشود و با ظهور او، پرچم مبارزه را بدست وی میسپارند.
در یکی از این روایتها آمده است که ایرانیان پس از درخواستهای اولیهشان دست به مبارزه میزنند و در آن مبارزه به پیروزی میرسند، «آنان حق را طلب کنند اما اجابت نشوند پس به نبرد پردازند و پیروز شوند، آنگاه خواست? آنان را بپذیرند ولی ایرانیان قبول نکنند». توجه به این نکته در حدیث لازم است که از جمله «حق را طلب کنند اما اجابت نشوند» میتوان فهمید که اولا حقطلبی ایرانیان طی دو مرحله صورت میپذیرد، یکی قبل از جنگ و درگیری و دیگری بعد از آن و ثانیا انقلاب فراگیر و گسترده آنان نزدیک به زمان ظهور حضرت خواهد بود «تا آنکه قیام کنند».
نکته دیگر اینکه حدیث مذکور، نهضت ابتدایی ایرانیان را با عبارت «خروج» مطرح کرد اما از نهضت دوم که متصل به ظهور حضرت است با عبارت «قیام» یاد نمود. از این بیان امام(ع) میتوان فهمید که نهضت دوم مهمتر و عظیمتر از نهضت ابتدایی و مرحله تکامل یافته آن است که طی آن ایرانیان با خیزش همگانی و قیام الهی خویش زمینه را برای ظهور حضرتش فراهم خواهند ساخت.
ممکن است از بیان امام که فرمودند «تا اینکه قیام کنند» و نفرمود «پس قیام میکنند» چنین استفاده شود که بین پاسخگویی دشمن به خواستههای ایرانیان و بین قیام بزرگ دوم آنان فاصلهای وجود داشته باشد و شاید بتوان گفت این فاصله به خاطر مرحلهای از شک و تردید در میان آنان بوجود خواهد آمد و ریشه آن یا به جهت پیدایش خطفکری خاصی در بین خودشان است که فقط با گرفتن امتیاز از دشمن موافق است و یا به سبب شرایط خارجی که بر آنان تحمیل میگردد. اما سرانجام تفکر جناح دیگر غلبه پیدا نموده و مجددا قیام نموده و نهضتی گسترده و فراگیر به پا میدارند و این نهضت مقدم? ظهور حضرت مهدی(ع) میگردد.
«کشتههای آنها شهیدند» این گواه بزرگی است از امام باقر(ع) برای کسانی که در نهضت و قیام ایرانیان کشته میشوند، خواه در خروج اول آنها و یا زمان درگیری با دشمن و یا در قیام عمومی مردم.
ممکن است گفته شود که گواهی امام باقر(ع) بر شهید بودن کشتههایشان دلیل بر نیت پاک رزمندگان و مظلومیت آنان دارد نه دلیل بر خط فکری آنان باشد، در پاسخ باید گفت اگر ما این استدلال را هم بپذیریم باز هم چنین تفسیر و توجیهی نمیتواند تکلیف انسان را در لزوم حمایت از آن نهضت تغییر دهد.
اما جمله «اگر آن زمان را درک میکردم خودم را برای یاری صاحب آن امر نگه میداشتم» از حال خود حضرت خبر میدهد که اعلام مینماید که اگر نهضت آنان را درک کند، گرچه کشتههای آنان شهیداند، اما برای درک ظهور و یاری حضرت مهدی(عج) خود را از خطرات حفظ میکند. این عبارت بر مقام با عظمت حضرت مهدی(عج) و یاران وی دلالت دارد، بگونهای که امام باقر(ع) غبطه میخورند که ای کاش با آن بزرگوار باشند و از سوی دیگر، چنین عبارتهایی از حضرت باقر(ع) کمال تواضع و فروتنی او را نسبت به فرزندش حضرت مهدی(عج) گواهی میدهد.از این روایت میتوان فهمید که فاصل? نهضت ایرانیان تا ظهور آن حضرت از مدت عمر یک انسان بیشتر نخواهد بود، چون ظاهر گفت? امام باقر(ع) این است که اگر نهضت آنها را درک کند، جان خویش را حفظ مینماید و این حفظ جان بطور طبیعی است نه به شکل معجزه، و همین نشانه مهمی است بر این نکته که ما در حال حاضر وارد دوران ظهور آن حضرت شدهایم و نهضت ایرانیان به ظهور آن حضرت نزدیک و متصل خواهد گردید.
از لطیفههایی که من در ارتباط با روایت درفشهای مشرق زمین در گفت? پیامبر(ص) که فرمودند: «باید به یاری آنان بشتابید، هرچند با دست و پا رفتن روی یخ» شنیدهام، داستانی است که برای یکی از علمای بزرگ تونس اتفاق افتاد. او در فصل زمستان و یخ بندان، مسافرتی به ایران داشت. روزی هنگام خروج از هتل، روی یخهای محوطه به زمین خورد، یکی از دوستان همراهش جلو آمد تا به او کمک کند. آن عالم تونسی گفت: صبر کن میخواهم خودم بلند شوم. سپس با کمک دستهایش با کندی از جا بلند شد و سرپا ایستاد و گفت: هر وقت ما این روایت را دربار? حضرت مهدی(عج) و یارانش میخواندیم و به این جمله پیامبر(ص) که «باید به یاری آنان بشتابید، هرچند با دست و پا رفتن روی یخ» میرسیدیم، با خود میگفتیم که حضرت مهدی(عج) از مکه ظهور میکند و در آنجا برف و یخ وجود ندارد که پیامبر(ص) با این تعبیر ما را امر فرموده است، اما اکنون معنای گفت? پیامبر را دانستم، از این رو سعی کردم که برف و یخ را با دست خود لمس نموده و خودم از زمین بلند شوم.
ادامه دارد...
ای مسلمانان باید بپاخیزیم، انتظار تا کی؟ تا کی میخواهیم برای ظهور آقامون فقط دعا بخوانیم، دعا خواندن کافی نیست، علاوه بر آن باید دعوت بصورت عملی هم انجام دهیم، باید برای ظهور آقامون زمینهسازی کنیم، باید جامعه جهانی را آماد? انفجارِ نوری دیگر کنیم، باید دیگران را از نزدیک بودن ظهور آگاه سازیم، حتی یک لحظه درنگ هم ناصواب است، بپاخیزیم!
اگر به نظر شما این مطلب مهم است آنرا، حتما برای "عزیزانتان" بفرستید.
شما دوست عزیز هم اگر مطلب " مهمی" داشتید برای من بفرستید.
التماس دعا
تعجیل در فرج آقا امام زمان، گناه نکنیم...
بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
مبحث شماره 5
روایت اهل مشرق و پرچم های سیاه
این حدیث در منابع شیعه و سنی وارد شده و از آن بعنوان روایت درفشهای سیاه و روایت اهل مشرق یاد شده است، حدیث مذکور را عدهای از صحابه پیامبر با اندکی تفاوت در لفظ نقل کردهاند و تعدادی از آن منابع تصریح نمودهاند که راویان این خبر، همه مورد اعتمادند.
قدیمیترین منابع حدیثی اهل سنت که این روایت و یا بخشی از آن را روایت کردهاند، عبارتند از:
ابن ماجه در سنن ج2 ص518 و 269 و حاکم در مستدرک ج4 ص464 و 553 و ابن حماد در نسخه خطی خود به نام «الفتن» ص84 و 85 و ابن أبی شیبه در کتاب مصنف ج15 ص235 و دارمی در سنن ص93 و سایر راویان نیز به نقل از همین منابع این روایت را نقل کردهاند. شاید حدیثی که ابن ماجه و احمد بن حنبل و دیگران نقل کردهاند که «گروهی از مشرق زمین خروج کنند و مقدمات حکومت مهدی را فراهم نمایند» بخشی از همین روایت باشد.
اینک عین عبارت حدیث را به نقل از مستدرکِ حاکم میآوریم:
«از عبدالله بن مسعود نقل شده که گفت: حضور پیامبر(ص) رسیدیم، حضرت با چهرهای که شادمانی از آن نمایان بود با ما روبرو شد، آنچه از حضرت سؤال میکردیم پاسخ میداد و اگر ما ساکت میشدیم آن حضرت شروع به سخن مینمود تا اینکه گروهی از جوانان بنیهاشم از آنجا عبور کردند. حسن(ع) و حسین(ع) در میانشان بودند، تا چشم حضرت به آنها افتاد، آنان را در آغوش گرفت و دو چشمانش پر از اشک شد. عرض کردیم: ای رسول خدا، آنچه در چهره شما میبینیم برای ما ناخوشایند است. حضرت فرمود: خداوند برای ما اهل بیت، آخرت را بر دنیا برگزید. بزودی بعد از من، اهل بیتم در شهرها پراکنده و آواره میشوند، تا آنکه درفشهایی سیاه از مشرق زمین به اهتزاز درآیند که حق را میطلبند، اما حقوقشان را اداء نکنند. آنان دست از حق طلبی نکشند، اما اجابت نشوند، دیگر بار درخواست کنند، به آنان اعتنا نگردد. پس از آن دست به مبارزه زنند و به پیروزی رسند، هرگاه کسی از شما و یا فرزندان شما آن زمان را درک کرد پس به پیشوایی بپیوندد که از اهل بیت من است. اگرچه با دشواری روی برف با دست و پا برود، آنها درفش های هدایتاند و آن را به دست مردی از اهل بیت من سپارند که نام او، نام من و نام پدرش، نام پدر من باشد، او حاکم زمین گردد و آن را پر از عدل و داد کند، آنگونه که از جور و ستم پر شده است».
در منابع شیعه، این حدیث توسط سید بن طاووس در کتاب ملاحم و فتن ص30 و 117 و علامه مجلسی در بحار:51/83 و از اربعین حافظ ابونعیم، روایت بیست و هفتم که مربوط به آمدن حضرت مهدی(عج) از ناحیه مشرق است نقل شده است.
مشابه حدیث فوق از امام باقر(ع) نقل شده است که فرمودند:
«گویا میبینم گروهی از مشرق زمین خروج کردهاند و طالب حقاند اما آنها را اجابت نکنند، مجدّدا بر خواستههاشان تاکید کنند اما مخالفان نپذیرند، وقتی چنین شود شمشیرها را به دوش کشیده و در مقابل دشمن بایستند، آنگاه پاسخ مثبت گیرند، اما این بار، خودشان نپذیرند تا آنکه همه قیام کنند و درفش هدایت را جز به دست توانای صاحب شما (حضرت مهدی(عج)) نسپُرند. کشتههای آنان شهیدند، اگر آن زمان را درک میکردم خویشتن را برای یاری صاحب این امر (امام زمان(عج)) نگه میداشتم». بحار 52/243
ادامه دارد