بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
سلام مولای من.سیدی آقای من
همه چشمهای مظلومان جهان این روزها نگران وگریان است
همه دلدادگانت ودلسوختگان حسین حرف وحدیثشان شده غزه
ماه محرم ماهی است که جنگ وخونریزی درآن حرام است .
می نگری این همه ظلم وجنگ رامولاجان؟می بینی چطوردودخترشیطان افسارولجام اسبهای نااهلشان رابدست گرفته اندوارابه های آتشین خودرابانیرنگ ولگدمال کردن لاله های خونین به جلومی برند؟
می بینی تکرارمکررظلمهای نامحرمان دین وقرآن را؟می دانم که خوب میدانی اینها نشانه های ظهورتوعزیزدل ماای یوسف زهراست.
اما یه نکته هست که میدانم تونیزمیدانی وخوب آگاهی که کلیدحل مشکل این مردمان چیست. وآن توجه خاصه همه آنان به سمت شماست.
مردم فلسطین وهمه چشم انتظاران حضرتت بایدعلاوه بریادخداخالصانه یکصدا ومتحدشمارایادنمایندوظهوروفرج شماراازخدابخواهند.ارتباط عمیق قلبی خودراباقرآن وعترت حفظ کنند وبدانند ان الله مع الصابرین و..الیس الصبح بقریب
نصرمن الله وفتح قریب.
انشاء الله توجه خاصه شماوتوسل عمیق مردم به شما پیروزی غزه ورهایی فلسطین همانگونه که درقرآن نیزوعده داده شده نزدیک شودوزمینه سازظهورشماای مولای عزیزوبزرگوارگردد.وریشه پوشالی دشمنان اسلام نابودشود.
بیاای عزیزدل زهراوای نورچشمان ماکه سخت بیقرارآمدنت هستیم
اللهم ارنی الطلعة الرشیدة
اللهم عجل لولیک الفرج
برچسبها: رمزپیروزی غزهان الله مع الصابرینالیس الصبح بقریباللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله
السلام علیک یااباعبدالله الحسین علیه السلام
دیروز:عاشورا--امروز:دیداروبیعت به یادماندنی دانشجویان استشهادطلب بارهبرمعظم انقلاب--فردا...یالثارات الحسین
ما از تبار آفتابی هستیم که در همیشه تابش خود فریاد زد : " حیات ، عقیده است و جهاد "
او آنچنان زیست که میباید و آنچنان که مَرد را میشاید .
حج را نا تمام نهاد و پا در رکاب کرد همراه خانواده اش فرزندان آفتاب – از هر صحرا که گذشت ، ریگ های
بیقرار ، همچون سپند ، عنان از کف دادند ، آن سان که طوفان میکند .
درختان به قامت برادرش سجده کردند و آسمان عزاخانه ی کودک شش ماه اش شد .
دریا ، تموج قلب خواهرش بود و نسیم هروله گر گیسوی علی اکبرش .
تمام هنگامه سازان راستین جهان ، در ماه محرم به دنیا می آیند . هر سال مردان روزگار به یاد سال 60
هجری از خود هجرت میکنند و در مدینه " هیهات من الذله " حکومت حسین را برپا میکنند .
- سلام بر تو ای حسین (ع) سلام بر تو بهاری که شقایق باران شد .سلام بر تو ای حسین .
سلام بر تو و زائران ده ها قرن اشک و ناله و آه .
کربلا کعبه عشق است و من اندر احرام
شد در این قبله عشاق،دو تا تقصیرم
دست من خورد به آبی که نصیب تو نشد
چشم من داد از آن آب روان تصویرم
باید این دیده و این دست دهم قربانی
تا که تکمیل شود حج من و تقدیرم
یاعباس بن علی علیه السلام
فدای نگاه تو،فدای ایثاروجانبازی تو
برچسبها: مرگ براسرائیللبیک یاحسین
بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
خدایا همانگونه که برای حفاظت ازکعبه وشهرمکه سرزمین وحرم امن الهی باران سنگ اتشین برسرسپاهیان سنگدل ابرهه (اصحاب فیل)نازل نمودی باردیگربه حق پنج تن آل عبا علیه السلام وبه حق حضرت امام حسین علیه السلام و حضرت زینب علیه السلام و72 یارباوفای کربلائیشان عذاب الهی رابرسرقوم ستمگراسرائیل صهیونیسم واردکن وملت مظلوم فلسطین وبه خصوص غزه راهمانگونه که درقرآن وعده پیروزیشان راداده ای بردشمنان پیروزوموفق بدار.
باهم می خوانیم شرح دلتنگی وغم هجران رااززبان شاعرارجمندودلسوخته اهلبیت
سیدحمیدرضابرقعی:
«این صدای تپش قلبم نیست
درحسینهء دل سینه زنی ست»
و این بحر طویل است...
عصر یک جمعهء دلگیر، دلم گفت بگویم بنویسم که چرا عشق به انسان نرسیده است؟چرا آب به گلدان نرسیده است؟چرا لحظهء باران نرسیده است؟ وهر کس که در این خشکی دوران به لبش جان نرسیده است، به ایمان نرسیده است و غم عشق به پایان نرسیده است. بگو حافظ دلخسته زشیراز بیاید بنویسد که هنوزم که هنوز است چرا یوسف گمگشته به کنعان نرسیده است ؟چرا کلبه احزان به گلستان نرسیده است؟دل عشق ترک خورد، گل زخم نمک خورد، زمین مرد، زمان بر سر دوشش غم و اندوه به انبوه فقط برد،فقط برد، زمین مرد، زمین مرد ،خداوند گواه است،دلم چشم به راه است، و در حسرت یک پلک نگاه است، ولی حیف نصیبم فقط آه است و همین آه خدایا برسد کاش به جایی، برسد کاش صدایم به صدایی...
عصر این جمعه دلگیر وجود تو کنار دل هر بیدل آشفته شود حس، تو کجایی گل نرگس؟به خدا آه نفس های غریب تو که آغشته به حزنی است زجنس غم و ماتم، زده آتش به دل عالم و آدم مگر این روز و شب رنگ شفق یافته در سوگ کدامین غم عظمی به تنت رخت عزا کرده ای؟ ای عشق مجسم! که به جای نم شبنم بچکد خون جگر دم به دم از عمق نگاهت. نکند باز شده ماه محرم که چنین می زند آتش به دل فاطمه آهت به فدای نخ آن شال سیاهت به فدای رخت ای ماه! بیا صاحب این بیرق و این پرچم و این مجلس و این روضه و این بزم توئی ،آجرک الله!عزیز دو جهان یوسف در چاه ،دلم سوخته از آه نفس های غریبت دل من بال کبوتر شده خاکستر پرپرشده، همراه نسیم سحری روی پر فطرس معراج نفس گشته هوایی و سپس رفته به اقلیم رهایی، به همان صحن و سرایی که شما زائر آنی و خلاصه شود آیا که مرا نیز به همراه خودت زیر رکابت ببری تا بشوم کرب و بلایی، به خدا در هوس دیدن شش گوشه دلم تاب ندارد ،نگهم خواب ندارد، قلمم گوشه دفتر غزل ناب ندارد، شب من روزن مهتاب ندارد، همه گویند به انگشت اشاره مگر این عاشق بیچارهء دلدادهء دلسوخته ارباب ندارد...تو کجایی؟ تو کجایی شده ام باز هوایی،شده ام باز هوایی...
گریه کن ،گریه وخون گریه کن آری که هر آن مرثیه را خلق شنیده است شما دیده ای آن را و اگر طاقتتان هست کنون من نفسی روضه ز مقتل بنویسم، و خودت نیز مدد کن که قلم در کف من همچو عصا در ید موسی بشود چون تپش موج مصیبات بلند است، به گستردگی ساحل نیل است، و این بحر طویل است وببخشید که این مخمل خون بر تن تبدار حروف است که این روضهء مکشوف لهوف است، عطش بر لب عطشان لغات است و صدای تپش سطر به سطرش همگی موج مزن آب فرات است، و ارباب همه سینه زنان کشتی آرام نجات است ،ولی حیف که ارباب «قتبل العبرات» است، ولی حیف که ارباب«اسیر الکربات» است، ولی حیف هنوزم که هنوز است حسین ابن علی تشنهء یار است و زنی محو تماشاست زبالای بلندی، الف قامت او دال و همه هستی او در کف گودال و سپس آه که «الشّمرُ ...»خدایا چه بگویم «که شکستند سبو را وبریدند ...» دلت تاب ندارد به خدا با خبرم می گذرم از تپش روضه که خود غرق عزایی، تو خودت کرب و بلایی، قسمت می دهم آقا به همین روضه که در مجلس ما نیز بیایی، تو کجایی ... تو کجایی...