بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
با غزلی ازاستاد سید حمیدرضابرقعی و دودلنوشته که به صورت آفلاین(مسنجر یاهو) برایم توسط
یاس های گرامی ارسال شده و یک غزل ازحافظ خوش سخن
درخدمت شمادوستان هستم.باهم می خوانیم این خطوط سبزرا:
>>>>رویای ناتمام<<<<
به نام عشق
این غزل قدیمی ام برای خودم و دوستانم سرشار از خاطرات رویایی و بارانی است .
گفتند بنویس نوشتم
لطفا بدون عینکِ نقد آن را بخوانید.
ای راهب کلیسا دیگر مزن به ناقوس
خاموش کن صدارا، نقاره می زند طوس
آیا مسیح ایران کم داده مرده را جان
جانی دوباره بردار با ما بیا به پابوس
آنجا که خادمینش از روی زائرینش
گرد سفر بگیرند با بال ناز طاووس
خورشید آسمان ها در پیش گنبد او
رنگی ندارد آری چیزی شبیه فانوس
رویای ناتمامم ساعات در حرم بود
باقی عمر اما افسوس بود و کابوس
وقتی رسیدی آنجا در آن حریم زیبا
زانو بزن به پای بیدار خفته در طوس...
یاس ارغوان:
گرفته بوی تو را خلوت خزانی من
کجایی ای گل شب بو ی بی نشانی من؟
چنین که بوی تنت در رواق ها جاریست
چگونه گل نکند بغض جمکرانی من؟
یاس:
آقا کدام لب، با لبهای « أمن یجیب » خوان تو همراه نیست؟ کدام دل عاشق، برای تو نمی تپد؟!
تو در قنوت کدامین دست، جاری نیستی؟ کدام چهارشنبه، بوی جمکران تو را ندارد؟
کدام جمعه، طعم ندبه را نچشیده است؟ باکدام لحن، درد دل کنیم؟
از اضطراب کدام صبح جمعه بگوییم؛
از حسرتِ کدام عصر جمعه ، از دلتنگی کدام غروب ؟!
حرف آخر:غزلنامه ای برای آقا
:: من شیفته این شعر حافظم.ای غایب از نظر به خدا می سپارمت...