بنام خدا
سلام برحضرت امام مهدی فاطمه عج
سلام بر حضرت امام حسین ثارالله وابن ثاره
هفته بسیج دانش آموزی وسالروز شهادت نوجوان بسیجی شجاع وشهید محمد حسین فهمیده گرامی باد


امام خمینی قدس سره فرمود:رهبر ما آن طفل سیزده ساله است که با قلب کوچک خود ، که ارزشش از صدها زبان و قلم ما بزرگتر است خود را زیر تانک دشمن انداخت و آن را منهدم و خود نیز شربت شهادت نوشید.
گلها ، صورت هایشان را سپرده بودند به دست نسیم و آرام و بیخیال به خواب میرفتند.
گنجشکها و کبوترها در آسمان آبی
پرواز میکردند چرخ میزدند و بر روی دیوارهای کوتاه شهرآرام میگرفتند. مردم ، مردم ساده و صمیمی شهر ، همه به کار و تلاش مشغول بودند و هیچکس فکر نمیکرد که به زودی حادثهای اتفاق بیافتد.
اول صدای وحشتناکی در شهر پیچید و بعد صدای دیگر و صدای دیگر .
دیوارها یکی پس از دیگری شکست و خانهها فروریخت
صدا ، صدای انفجار بود انفجاری گلوله توپ و تانک و خمپاره
همه با ترس و وحشت به یکدیگر نگاه میکردند و هیچکس نمیدانست چه اتفاقی افتاده است . بچهها به آغوش مادرهایشان پناه میبردند و بزرگترها وحشت زده به اینسو و آنسو میدویدند.
گنجشکها و کبوترها ترسان و پریشان خود را به در و دیوار میکوبیدند و بیقراری میکردند.
یک نفر که از روستای دیگری میآمد ، نفس نفس زنان پیغام آورد که :
عراق به ایران حمله کرده است . بیدلیل با توپ و تانک و خمپاره و شهرها و روستاها را یکی پس از دیگری ویران میکند و پیش میآید .
اول بزرگترها و سپس بچهها به سوی بامها دویدند.
از بالای بامهمه چیز پیدا بود.
افراد و تانکهای دشمن پیش میآمدند ، همه جا را به آتش میکشیدند و ویران میکردند . همه به فکر چاره افتادند ، هر کس کاری میکرد عدهای به سمت زیر زمینها و صندوقچههایشان میدویدند تا تفنگهای خود را بیرون بیاورند.
عدهای به دنبال گوئی میگشتند تا آنها را از خاک وشن پر کنند .
عدهای هم برای ساختن سنگر زمین را میکندند.
من هم باید کاری میکردم .
نمیتوانستم بنشینم و ببینم که دشمن لحظه به لحظه نزدیکتر شود.
نمیتوانستم بنشینم و ببینم که دشمن از زمین و آسمان به شهر و کشور ما هجوم بیاورد.
من اگر چه کوچک بودم اما ؛ نگاه معصوم خواهر کوچکترم به من میگفت :
حسین باید کاری کرد
قرآنی که بالای طاقچه بود ، با صدایی روشن فریاد میزد:
فرزندم ! باید کاری کرد
به سمت در اتاق پیش رفتم .
مادرم در چهار چوبه در ایستاده بود و چشمهای نگرانش میگفت :
پسرم کاری باید کرد
از اتاق بیرون آمدم
گلهای باغچه که رو به پژمردگی میرفتند به سختی سرهایشان را تکان دادند و ناله کردند :
کاری باید کرد
چشمم به تفنگ و نارنجک برادرم افتاد که آنها را در کنار حیاط گذاشته بود و رفته بود برای وضو گرفتن.
تفنگ را گذاشتم برای خودش و نارنجک را برداشتم و از خانه بیرون آمدم.
گنجشکها و کبوترها ، پریشان و وحشت زده در اطرافم پر میکشیدند و زمزمه میکردند:
کاری باید کرد
به طرف دروازه شهر راه افتام . به همان سمتی که عراقیها پیش میآمدند.
فاصلهشان با شهر بسیار کم شده بود .
ایستادم و به دشمن نگاه کردم . یک دنیا دشمن بود . یک دریا دشمن بود..
موذن با نوای گرم و رسای حی علی خیر العمل از بالای گلدسته مسجد فریاد میکشید : کاری باید کرد .
انگار این صدای خدا بودکه از گلدستههابه گوش میرسید.
نارنجک را به کمر بستم .
به خدا گفتم :
آمدم
و به سوی نزدیکترین تانک دشمن خیز برداشتم.
لحظهای بعد من و نارنجکم در زیر تانک دشمن بودیم.
شهری در آسمان
شهر پرواز محمد حسین فهمیده
*******************
*******************
مقاله فرهنگ ایثار و شهادت در جامعه
مقدمهآنچه باعث بقای اسلام و نظام اسلامی است فرهنگ ایثار و شهادت است و این فرهنگ برگرفته از فرهنگ عاشورا بوده که ما باید به آن توجه ویژه ای داشته باشیم. توجه به فرهنگ ایثار و شهادت راز بیمه شدن کشور در برابر دشمنان است. جامعه امروز نیازمند گسترش فرهنگ...
سوالات استخدام مربی امور تربیتی مدارس 95
بسته نمونه سوالات استخدام مربی امور تربیتی مدارس آموزش و پرورش در قالب فایل PDF با بهترین کیفیت بهمراه پاسخنامه،مناسب متقاضیان شرکت در آزمون استخدامی آموزش و پرورش سال 95
برچسبها: شهری در آسمان شهر پرواز رهبر13 ساله شهیدمحمد حسین فهمیده
تاریخ : یادداشت ثابت - جمعه 95/8/8 | 4:7 عصر | نویسنده : دانشجوی دانشگاه المهدی (عج) | نظر