بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
چه می شود تورا و مرا ...سرمست بی قراری خودمم و مست نگاه تو...
خاکستر نشین آتش عشق توام و تو مژده ی«بردسلام ابراهیمم »
می دهی
چشم بر آستان تو می دوزم و تو آغوش می گشایی
من سرتا پا می لرزم و تو نغمه ی « لا خوف علیهم » سر می دهی
من انتظار « فنجیناه من الغم » می کشم و تو ساز « و لا هم یحزنون » می نوازی
همه ی نواهایت را شکر...و مهربانیت ..و کرمت ... و آتشت
شکر ..همه را ای مهربان
بی قرار تو ام و در دل تنگم گله هاست
اما گله ها را خاموش می کنم ..که اینجا جای گله نیست
آمدم نعره مزن ..جامه مدر ..هیچ مگو
هیچ نمی گویم ..جز نام تو ..بیقرارم و بیتاب نمی شوم ..هر چه تو بگویی
آه بیتاب شدن عادت کم حوصله هاست
مثل عکس رخ مهتاب که افتاده در آب
در دلم هستی و .. هستی ..در دلم هستی
نه ..فاصله ای نیست ...
سبحان ربی الاعلی و بحمده.
برچسبها: فقط خدابیقرارتوام
تاریخ : شنبه 87/12/10 | 2:32 صبح | نویسنده : دانشجوی دانشگاه المهدی (عج) | نظر