بسم الله
سلام بربانوی بی قرینه حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها
وسلام بر حضرت علی بن موسی الرضاعلیه السلام
میلاد باسعادت حضرت فاطمه معصومه سلام الله علیها مبارک باد
بافرارسیدن ایام ولادت دونورمنورودوخورشیددرخشان آسمان ولایت وامامت
دلها درشوق رسیدن به حرم مطهرشان پرمی کشد ودل مانیز
بی قرارترازهمیشه...
روایتی از حضرت معصومه
حضرت فاطمه معصومه علیها السلام از فاطمه دختر امام صاذق (علیه السلام) از فاطمه دختر امام باقر علیه السلام از فاطمه دختر امام سجاد علیه السلام از فاطمه دختر امام حسین (علیه السلام) از زینب دختر امیرالمومنین علیه السلام از فاطمه زهراء علیها السلام نقل مى کند که رسول خدا(صلى الله علیه و آله و سلم) فرمود: ((الا من مات على حب آل محمد مات شهیدا)).(آثار الحجه, محمد رازى, ص 9, به نقل از اللولوه الثمینه, ص 217)
یعنى: ((بدانید هر کس با محبت آل محمد (صلى الله علیه و آله و سلم) بمیرد, شهید مرده است)).
ازامروزبه استقبال دهه کرامت دهه میلاد این دونوردرخشان ودوآرامش بخش دل ماشیعیان ومسلمانان جهان اسلام می شتابیم .پس باماهمراه شوید باازدل نوشته های سبزکرامت
«یا فاطمة اشفعی لنا فی الجنة»
این بارگاه مطهرکه بینی منوراست
منزلگه سلاله ی زهرای اطهراست
قبرش ببوس و خادم آن بارگاه باش
معصومه ای که دخترموسی بن جعفراست
** * * ** * *
آن قبر که درمدینه شد گم
پیداشده درمدینه ی قم
بنازم شهرقم بامردمانش
گل معصومه می روید بهارش
* * * ** * * *
واین هم شعری برای امام رضا علیه السلام ازسید حمیدرضا برقعی:
«بدون فن غزل بی کنایه می گویم»
در آن کرانه که دل با ستاره همزاد است
به من اجازه در اوج پر زدن داده است
در ان کرانه که همواره یک نفر آنجاست
که در پذیرش مهمان همیشه آماده است
در آن کرانه که خورشید پیش یک گنبد
بدون رنگ ز بازار حسن افتاده است
همیشه از تو سرودن چه سخت و شیرین است
شبیه تیشه زدن های سخت فرهاد است
سوال می کند از خود هنوز آهویی
که بین دام و نگاهت کدام صیاد است
دلم که دست خودم نیست این دل غمگین
همان دلی است که جامانده در گوهر شاد است
بدون فن غزل بی کنایه می گویم
دلم برای تو تنگ است شعر من ساده است...
اللهم عجل لولیک الفرج
بسم الله
به نام عشق
سلام برمهدی فاطمه عج
(تصویر صحن خلوت و باران نگفتنی است)
جدیدترین شعرازسید حمیدرضابرقعی
تقدیم به بانوی بی قرینه و دوستداران حضرتش
درازدحام حرم
با همین چشم های خود دیدم، زیر باران بی امان بانو!
درحرم قطره قطره می افتاد آسمان روی آسمان بانو
صورتم قطره قطره حس کرده ست چادرت خیس می شوداما
به خدا گریه های من گاهی دست من نیست مهربان بانو
گم شده خاطرات کودکی ام گریه گریه در ازدحام حرم
باز هم آمدم که گم بشوم من همان کودکم همان،بانو
باز هم مثل کودکی هر سو می دوم در رواق تو در تو
دفترم دشت و واژه ها آهو...گفتم آهو و ناگهان بانو...
شاعری در قطار قم - مشهد چای می خوردو زیر لب می گفت:
شک ندارم که زندگی یعنی، طعم سوهان و زعفران بانو
شعر از دست واژه ها خسته است بغض راه گلوم را بسته است
بغض یعنی که حرف هایم را از نگاهم خودت بخوان بانو
این غزل گریه ها که می بینی آنِ شعر است، شعر آیینی
زنده ام با همین جهان بینی، ای جهان من ای جهان بانو!
کوچه در کوچه قم دیار من است شهر ایل من و تبار من است
زادگاه من و مزار من است ،مرگ یک روز بی گمان ...
بسم الله
سلام برمهدی فاطمه عج
وسلام بر حضرت فاطمه ی معصومه (س)
سالروز شهادت آیة الله حاج سید مصطفى خمینى فقیه وعالم شهید شیعه وفرزند ارشد امام راحل راتسلیت عرض مینمایم.
بی قرارتوام بانو!!!!
اى بانو! دلم برای تووضریح مقدست تنگ است.ای بانو! چقدر زندگى با تو زیبااست آندم که صورت بر ضریح مبارکت مى گذارم و با مرواریدهاى غلتان اشک آن رامى شویم. اصلاً زندگى معناى دیگرى مى گیرد درجوارت. غم واندوه، دیگر جایى ندارد و شادى همچون لباسى سراپاى وجود رامى پوشاند. اشکى هم اگرباشد و آهى که هست، مرهمى است بر دردهاى ناعلاج. مرهمى است بر کهنه زخم قلبها.
هجران گل نرگس، جراحتى عظیم بر دلهامان نهاده، وآتشى در قلبهایمان بر افروخته که فقط بازلال اشک خاموش مى شود. اشکى که از همین آتش دل نشأت گرفته و آبراهى بر گونه ها گشوده است .
آرى! زندگى! آسمان زندگى در صحن و سرایت، آبى تر از همیشه موج مى زند و این موسیقى اذان است که آرامبخش روح افسرده و خسته است. خوشا به حال کبوتران سبکبالى که هنگام بیقرارى به طواف گنبدت مى روند وپس از آن آرام برگلدسته ها مى آسایند.
بارها به حال آنها و حال کبوتران مهاجر غبطه خورده ام که نتوانسته ام بیقرارى رادر پرواز به تصویر بکشم .
اى بانوى پاکیها! آندم که دنیا همچون قفسى، سینه ام را مى فشارد و غل و زنجیر محبت پایم را سخت در خاک فرو مى برد، دعایم کن پر پرواز مرا تا بیکران ها ببرد و دمى آسوده باشم .
بانوی من!دلم برای مولایم یوسف فاطمه عج تنگ شده است .مراهمدمی باش براین بیقراری
هفتاد و دو شب مانده کمر خم بشود
هفتاد و دو عاشق ز زمین کم بشود
هفتاد و دو میدان بلا در راه است
هفتاد و دو شب مانده محرم بشود
* * * * *
زائری بارانیم آقا به دادم می رسی؟
بی پناهم، خسته ام، تنها به دادم می رسی
من دخیل التماست را به چشمم بسته ام
ای عزیز فاطمه آیا به دادم می رسی؟
* * * * ****